سلام
اين مقاله جالب را از technotux پيدا كردم بد نيست دوستان هم بخوانند
بررسی LindowsOS 4.5
تجربه کار کردن با لیندوز قبل از مسائل فنی بخاطر جنجالهای خاص آن جذاب است. پس از شکایتهای مایکروسافت در ایالات متحده برعلیه شرکت لیندوز که برپایه نزدیکی نام سیستمعامل این شرکت با محصولات مایکروسافت اقامه شده بود و رد این ادعا در دادگاه، مایکروسافت با دعاوی حقوقی موفق شد لیندوز را در اروپا مجبور به تغییر نام کند. فرایندی که نهایتاً به تغییر نام سیستمعامل لیندوز به لینسپایر (Linspire) در خارج از آمریکا انجامید. همین کشمکشها و همچنین ادعای لیندوز برای خلق سیستمعاملی مبتی بر لینوکس و نرمافزار آزاد و بازمتن که توانایی رقابت با سری ویندوزهای مایکروسافت را از نظر سادگی کار داشته باشد، انگیزهای کافی برای هر کاربر علاقمند به لینوکسی فراهم میکند تا نگاهی به این توزیع بیندازد.
هفته پیش در گشتوگذار گهگاهم میان مراکز فروش سختافزار و نرمافزار در تهران، جلد دیسکی نظرم را جلب کرد که روی آن LindowsOS 4.5 نوشته شده بود. با توجه بهاینکه در تهران پیدا کردن توزیعهای جدید لینوکس کار سادهای نیست و تا جایی که میدانم این نسخه از لیندوز هم حدود ششماه بیشتر نیست که منتشر شده، انگیزهام مضاعف شد که با نصب آن نگاهی به امکانات و ویژگیهایش بیندازم. پس دیسک را خریدم و همان شب هارددیسک مالامال از آتآشغال را خالی کردم تا برای یک پارتیشن جدید جا باز کنم.
وقتی سیستم را با یک CD از توزیعهای لینوکس بوت میکنید انتظار دارید بطور معمول بعد از تعیین زبان نصب و کیبورد و موس و زمان و تاریخ و تعیین پارتیشن و بعضی تنظیمات دیگر به فرآیند انتخاب بستههای نرمافزاری برسید و پس از آن هم مدتی به انتظار کپی شدن فایلها و اعمال آنها بنشینید و پس از یکی دو ساعت – بسته به مشخصات سیستمتان – به سیستمعامل جدید خود بوت کنید. راستی صحبت از مشخصات سیستم شد:
Mainboard:
Shuttle MV 43N
CPU support – Intel Pentium 4 / Celeron
CPU Socket – Socket 478
FSB – 400 Mhz
Chipset – VIA P4M266
Memory – DDR 266 / 200 , PC133 SDRAM
Max Memory Slots – 2
AGP – AGP 4X
Graphics – Pro Savage
Audio – AC97 audio
Expansion Slots ( PCI / CNR / ISA ) - 2 / 1 / 0
IDE – ATA 133 / 100 / 66
RAID – N / A
LAN – Realtek 10 / 100
USB – 6 USB 2.0
Overclocking – N / A
Form Factor – MicroATX
Disk Drive:
Maxtor
Installed Memory:
224 MB DDR-SDRAM
CD-RW:
PLEXTOR PX-W4824A
Modem:
Creative Modem Blaster V.90 PCI DI5655
کارت گرافیک و صدا همان قطعات روی برد اصلی (OnBoard) هستند.
اما لیندوز کمی متفاوت بود. بعد از اینکه صفحه سفید مخصوص نصب لیندوز ظاهر شد و عملیات اولیه برای آمادهسازی فرایند نصب را انجام داد، من بعد از گذراندن تنها سه مرحله به جایی رسیدم که کپی فایلها شروع میشد. در مرحله اول بین دو گزینه نصب بر روی کل دیسک سخت یا نصب پیشرفته باید یکی انتخاب میشد که چون من قصد نابود کردن تمام اطلاعاتم را نداشتم گزینه دوم را انتخاب کردم و در انتظار نصبی سخت و طولانی و پر از سوال و جوابهای خستهکننده ماندم. اما در عمل این انتخاب تنها یک مرحله به مراحل نصب افزود: «لیندوز را بر روی کدام پارتیشن نصب کنم؟» این هم شد مرحله دوم. در مرحله سوم باید نام سیستم و رمز ورود را وارد میکردم و تمام. حالا به ابتدای مراحل کپی کردن فایلها و نصب سیستم رسیدم. فکر میکردم حداقل نیم ساعتی معطل طی این مرحله خواهم بود ولی فقط ۷ دقیقه و ۷ ثانیه و ۶۴ صدم ثانیه طول کشید! راستش وقتی این مرحله از نصب انجام میشد حدس میزدم بعد از آن به مرحله نصب بستهها خواهم رسید ولی وقتی سیستم بوت شد، نام رمز از من خواسته شد و بعد وارد محیط لیندوز شدم.
بلافاصله یک فیلم فلش بشکل تمام صفحه شروع شد که توضیحاتی درباره نحوه کار با لیندوز ارائه میکرد.
پس از پایان تور آشنایی با لیندوز، که البته این خوبی را داشت که ثابت میکرد لیندوز کارت صدا و گرافیک من را بهخوبی شناخته است، نگاهی به منوی مختصر سیستم انداختم و پس از آن فولدرها را بررسی کردم. متوجه شدم که لیندوز در فولدر disks تمام پارتیشنهای FAT و EXT3 دیسک سخت را شناسایی کرده است. یک Wallpaper از داخل یکی از پارتیشنها انتخاب کردم و پشت میزکار گذاشتم.
بعد از آن سراغ ویژگی معروف لیندوز یعنی Click-N-Run رفتم تا امکانات آن را بررسی کنم. همانطور که در تور ورودی سیستم توضیح داده میشود، این نرمافزار میتواند از طریق سایت لیندوز آخرین بستهها را دریافت کرده و برروی سیستم نصب کند.
در نتیجه بدون اتصال پرسرعت و ارزان اینترنت Click-N-Run عملاً به هیچ دردی نمیخورد. پس سعی کردم به اینترنت وصل شوم. بهنظر میرسید لیندوز مودم من را بدرستی شناسایی کرده است.
بعد از تعریف یک حساب کاربری، مودم شروع به شماره گیری کرد و به شبکه هم وصل شد ولی پس از تبادل اطلاعات اولیه ارتباط آن با شبکه قطع شد. در تلاشهای بعدی هم همین اتفاق افتاد و در معدود دفعاتی که ارتباط بهدرستی برقرار گشت، سرعت تبادل دادهها بسیار پایین بود. من قبلا در توزیعهای دیگر با این مشکل مواجه شده بودم و احتمال میدادم درایور مناسبی برای مودم استفاده نشده باشد. پس بهسراغ درایوری رفتم که با کامپایل و نصب آن مشکل ارتباطم با اینترنت حل شده بود. اینجا بود که متوجه شدم کامپایلری با سیستم نصب نشده است. اطلاعاتی که از DistroWatch بدست آوردم نشان میداد که باید gcc همراه بسته باشد ولی انگار این کامپایلر هم در دوتا-یکی کردن دیسکهای نصب لیندوز، همراه بسیاری از بستههای دیگر حذف شده بود. پس با توجه به اینکه ارتباط اینترنت هم برقرار نبود دیگر کار زیادی نمیشد برای تغییر بستههای سیستم کرد. خوب شاید این موضوع دل دوستانی را که بسیار نگران نقض قانون کپیرایت بودند کمی خنک کند.
بعد از این ماجراها به سراغ امکانات فارسینویسی سیستم رفتم. از آنجا که رابط گرافیکی کاربر در لیندوز، Kde است، مشکلی برای فارسی نویسی بهجز نصب فونتهای لازم وجود ندارد ولی گویا لیندوز به این راحتی فونتهایی را که از طریق Font Installer در Kde قرار است نصب شوند نمیپذیرد.
من این کار را با چند فونت مختلف تکرار کردم و هربار نتیجه همان بود. فونتها را خودم در فولدر مربوطه کپی کردم و بعد از راهاندازی مجدد X مشکل فونت حل شد.
منوی مختصر لیندوز سعی کرده تمام نرمافزارهای لازم را برای یک کاربر عادی فراهم کند و در این انتخاب، استراتژیِ فقط بهترینها را برگزیده است. OpenOffice برای وظایف مربوطه که چون نسخه پایین تر از 1.1 است از زبان فارسی درست پشتیبانی نمیکند.
XMMS برای پخش MP3، پخش کننده Mplayer برای فایلهای تصویری، K3B برای رایت CD و بعضی ابزارهای کوچک دیگر در این مجموعه جمع و جور میگنجند. جالب اینکه لیندوز به راحتی دوربین کوچک Orite VC-3210 من را که با اتصال USB به سیستم متصل کردم، شناسایی نمود. نهایتا من که از استفاده از Ksnapshot برای تهیه تصاویر لازم محروم بودم مجبور شدم کمی مغزم را بهکار بیندازم و راه دیگری پیدا کنم:
فکر میکنم اگر امکان نصب بستههای دلخواه بدون نیاز به اتصال به اینترنت فراهم میشد، لیندوز نقطه شروع مناسبی برای یک کاربر تارهکار لینوکس بود. ولی در حالتی که من آن را امتحان کردم فقط بهدرد درمان کسانی میخورد که فوبیای لینوکس دارند. برای کاربرانی که پیشتر با لینوکسهای دیگر کار کردهاند چند ساعتی جالب است و برای حرفهایها فکر کنم فقط چند دقیقه. البته ایرادهای لیندوز تنها بخاطر برنامه مدیریت بستههایش نیست. از همان ابتدای بوت شدن سیستم، کاربر بجای مشاهده فرآیند بوت که در تمامی توزیعهایی که من دیدم معمول است، با نوار وضعیتی شبیه به ویندوزهای مایکروسافت روبرو میشود که تحمل آن در یک سیستمعامل لینوکس خیلی سخت است. بههرحال فکر نمیکنم عدم مشاهده فرآیند مذکور کمکی به سادهتر شدن کار با سیستمعامل کند. اینکه لیندوز سعی کرده برروی همه نرمافزارهایی که هر کاربر لینوکسی بخوبی میشناسد، لایهای نو با مارک لیندوز بکشد. شاید از نظر طراحی و گرافیک جالب و از دید اقتصادی جذاب باشد ولی بهلحاظ فنی کمی مسخره مینماید.
اما از ایرادها گذشته پشتیبانی لیندوز از سختافزارهای من یکی در میان تمام توزیعهای دیگر لینوکس بهترین بود. بهغیر از مودم، من هیچ مشکل سختافزاری دیگری نداشتم و بدون اینکه لازم باشد سراغ fstab بروم توانستم به پارتیشنهای دیگر دیسکسخت دسترسی پیدا کنم. نمیدانم اینکه لیندوز من را مجبور به تعریف کاربر نکرد و با همان کاربر ریشه وارد سیستم شدم را بهحساب ضعف لیندوز بگذارم یا قوتش. چیزی که واضح است لیندوز برای یک سرور امن چندان مناسب نیست.
در مجموع کار کردن با LindowsOS 4.5 یا از این به بعد Linspire، جالب بود. ولی آنقدر مزیت نداشت که من به عنوان انتخاب اولم در بین توزیعهای لینوکس از آن استفاده کنم.
نويسنده : بهنام هرندي
behnam@tehranavenue.com
موضوعات مشابه:
- مشكل با زبان فارسي در شبكه دامين
- مشكل وايرلسي
- نظر كارشناسي (بررسي يك پلان)
- بررسي اينترنت در كشورهاي ديگر
- كمك كنيد ... فايل ها ديگه باز نمي شوند ... اورژانسي